نفسم بند نفسهای کسی هست که نیست
بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست . . .
غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها
شاعری محو تماشای کسی هست که نیست . . .
درخیالم وسط شعر کسی هست که هست
شعر آبستن رویای کسی هست که نیست . . .
کوچه درکوچه به دستان توعادت میکرد
شهری ازخاطره منهای کسی هست که نیست . . .
مثل هرروز نشستم سرمیزی که فقط
خستگی های منوچای کسی هست که نیست . . .
زیر باران دو نفر, کوچه، به هم خیره شدن
مرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست . . .
احسان کمال